پیشانوشت
فاصله بین نوشته هایم اینجا زیاد شده بود.
مشغول ارائهها و پروژه های پایان ترم دانشگاه بودم.
البته یک دلیل دیگر هم داشت این کم نوشتن:
چند نفر از دوستان عزیزم به من اعلام کردند که دچار مشکلات چشمی شدهاند از بابت کار کردن زیاد با لپتاپ.
حس کردم حرفهایم باید در حدی قرار گیرد که ارزش به زحمت افتادن چشم های دوستانم را داشته باشد.
برای آپدیت وبلاگ، خلاصه کوتاهی از این چند روز پایانی را نوشتم.
مطلب اصلی
«یک پیتزا و مدرک دکترای ریاضی، با اولی یک خانواده سیر میشود»
نامعلوم
دیروز برای استفاده ازین جمله در ارائهام به دنبال منبع بودم.
این حرف منسوب است به جیم سیمونز؛ ریاضیدانی که سه وجهی چرن-سیمونز را توسعه داد و برای پیش بردن نظریه ریسمان، دست به ترکیب توپولوژی، هندسه و فیزیک کوانتوم زد.

خب حالا چرا این فرد چنین جملهای راجع به ریاضیات گفته است؟
احتمالا ما را دست انداختهاند بزرگوار.
همین الان 20 میلیارد دلار ثروت خالص ایشان است و در فهرست 40 فرد ثروتمند جهان قرار دارند.
سیمونز در سال 1988 به همراه جیمز اکس، رنسانس تکنولوژی را پایه میگذارند.
یک صندوق حفظ ارزش (Hedge Fund) زیر مجموعه را هم «صندوق مدال» مینامند.
خب برای اینکه بزرگی کار این صندوق درک شود آمار زیر را ببینید:

خب حالا شاید با این توضیحات بهتر درک شود:
بین سال های 1967 تا 2010، برکشایر هاثووی، شرکت زیر نظر وارن بافت، سرمایه گذار خسیس و معروف، 20 درصد در سال بوده است.
حرف های داخل پرانتز و دلخواهم برای گفتن که نمیتوان در یک ارائه رسمی گفت:
گدایی توجه همیشه با لامبورگینی طلایی حاصل نمیشود.
خب صندوق مدال بعد از پایه گذاری در سال 1988، در مدت ده سال بازده غیرقابل باور 2478 درصد را به دست می آورد.
در همان دوران کوانتوم فاند تحت سرپرسی جورج سوروس، 1710 درصد بازدهی دارد.
عملکرد درخشان اصلی صندوق مدال در زمان بحران 2008 بود.
زمانی که قیمت سهام برکشایر هاثوی نصف شد و 10 درصد کاهش ارزش دفتری سهام را تجربه کرد.
دهها بانک و صندوق حفظ ارزش به لب پرتگاه رسیدند اما صندوق مدال جیمز سیمونز 80 درصد بازده سالانه را تجربه میکرد.
فیزیکدان ها و ریاضیدانان کارشان را خوب بلد بودند.
رمز موفقیت؟ شاید دور ماندن از خبره های مالی.
چند درسی که میتوان از کار های سیمونز یاد گرفت را به تدریج اینجا قرار خواهم داد.
خیلی جالب بود??
ممنون رومینای عزیز از وقتی که گذاشتی و خوندی.
خیلی خوب بود این بررسی کاش زود تر درس ها رو بنویسی 🙂
محمد مهدی عزیز.
در کل یکی از ویژگی های hedge fund ها نبود ساختار مشخص بر خلاف دیگر صندوق های مالی است.
برای همین در کل چندان از استراتژی ها و مسائلی که منجر به سودآوری بالایشان میشود کم اطلاعیم.
می ماند مدل ذهنی خود سیمونز. این فرد هم چندان اهل مصاحبه نیست اما کم و بیش چیز هایی میتوان فهمید.
در موقع مناسب در موردشان خواهم نوشت.
ممنون از زمانی که گذاشتی.
در پناه دانایی
عجب اختلاف فاحشی داره بازدهیش
خیلی خوبه که قراره بازم درموردش بنویسی?