چند روزی میشود که تابستان با کوله بارش فرارسیده است. احتمالا تمدید اجارهخانه یا پیدا کردن موردِ جدید را بتوان در بار سنگین و داغ آن دید.
با تلاطمی که در بازار های مختلف شاهد بودیم، احتمالا میشد قیمت های سرسام آور و زجرآوری را پیش بینی کرد. در چند روز گذشته هم از نزدیک شاهد کوچ کارگران بخش های مختلف به دلیل گرانی خانه بودهام.
به بهانه ای خواستم باز تاکید کنم که انسان ها به انگیزه هایشان واکنش نشان میدهند.
برای شروع بحث بهتر است بدانیم که تعداد خانه های موجود جهت اجاره در کوتاه مدت و حتی میان مدت مقدار ثابتی است.
این باعث میشود که صاحب خانه به نوعی دست بالا را در معامله اجاره داشته باشد.
همچنین موجرها به عنوان یک کُنشگر اقتصادی به دلایلی از قبیل حفظ قدرت خرید و افزایش نسبی بازده سرمایه خود اقدام به افزایش قیمت اجاره مسکن خواهند کرد.
در طرف دیگر مستاجرها را در نظر بگیریم.
نزدیک به نیمی از درآمد خود را صرف اجاره مسکن میکنند. تورمِ فزاینده باعث کاهش قدرت خرید او میشود. دستمزد های قشر اجاره نشین هم که نسبت به تورم تغییر چندانی نداشته است.
احتمالا فرد یا باید به مناطقِ ارزانتر یا حتی حاشیه شهر نقل مکان کند یا راه دیار آبا و اجدادی را در شهر های کوچکتر در پی بگیرد.
به احتمال قریب به یقین هیچ کس نمیتواند با شکم گرسنه دوام بیاورد اما میتواند در منطقه ای با کیفیت پایینتر از قبلی زندگی کند.
این نکته را به این دلیل متذکر شدم که نمیتوان بیش از حد مشخصی مخارج بر روی مواد ضروری زندگی از جمله سبد غذایی را کم کرد.

در یک حالت فرضی دولت اقدام به قیمت گذاری اجاره میکند.
نوعی اقدام کنترلی که به زعم سیاستگذار به نفع مردم خواهد بود.
به فرض با توجه به متراژ و منطقه خانه و سال ساخت شان، قیمتِ فرضی یک و نیم میلیون تومان برای ناحیهای تعیین میشود. در حالی که قبل از قیمت کنترلی دولت، قیمت اجاره بهای منزل مسکونی عدد فرضی دو میلیون و دویست هزار تومان بود.
این اختلالِ هفتصد هزار تومانی باعث تخصیص بهینه نمیشود چون اولا تعداد خانه ها ثابت بوده و با این سقف قیمت، تفاوتی بینِ مجموعه افرادی که حاضر به پرداخت قیمت بالاتر بودهاند و مجموعه افرادی که حاضر به پرداخت قیمت پایینتر بودهاند ایجاد نمیشود و نوعی کمبود اجاره ایجاد میشود.
در بلند مدت داستان غم انگیزتر میشود. چون مالکین خانهها انگیزه لازم برای تعمیر و نگهداری خانه را نخواهند داشت چون همه برای همان خانه صف کشیدهاند.
در ایالات متحده حتی شاهد این بوده ایم که صاحبخانه ها با توجه به نوع نژاد یا تعداد بچه ها شروع به اجاره دادن خانه کردهاند یا لیست انتظار تشکیل شده است.
قصد صادر کردن حکم کلی و نتیجه گیری جامع و صحیحی در مورد موضوع کنترل اجاره ندارم چون این بحص نوعی سرریز دیگر بخش های اقتصاد است به بخش مسکن.
هدفم بیان جدی گرفتن انگیزه های آحاد اقتصادی در سیاست گذاری بود.
با هشتگ #صاحبخانه_خوب مشکل حل نمیشود. افسوس که هروقت باید سیاست اقتصادی اثرگذاری اعمال میکردیم، هشتگ زدیم و در خیالات مان کار فرهنگی کردیم.
زمانی که باید کار فرهنگی را به دست جامعه می سپردیم، فیلتر بازی و دزد و پلیس و گرگم به هوا راه انداختیم و هرهنگام که باید روندها را جدی میگرفتیم کودکانه در پی نقل و فورواردِ رویداد های بیاهمیت و بیخاصیت بودیم.
اقتصاددانی گفته بود کنترل قیمت اجاره، بهترین راه برای تخریبِ شهر بدون بمب گذاری است.
با توجه به آن، حتما بهترین راه برای تخریبِ کشور بدون بمب گذاری، از بین بردن امید و در روی دیگر سکه ایجاد یک امیدِ موهومی است.
سلام
حالا به نظرتون سیاست مالیات بر خانه خالی اگر پیگیری بشه کارسازتر هست یا نه؟ مثلا مالیات سنگین برای خانه هایی که بیش از شش ماه یا یک سال خالی میمونن در نظر بگیرن و به شدت سخت گیری کنن توی اعمال این طرح. به نظرتون اثر بهتری داره یا نه؟