تز من این است که ایده بازار خودتنظیمگر، بر نوعی آرمانشهرِ محض دلالت داشت. چنین نهادی نمیتوانست مدتی مدید وجود داشته باشد مگر آنکه جوهر انسانی و زیستمحیطی جامعه را نیست و نابود میساخت؛
کارل پولانی
در طول تاریخ جوامع با بحران ها روبرو شدهاند.
آخرین بحران جهانی شاید همین بحران بانکداری سال 2008 بود.
البته این روزها ویروس کرونا و تبعاتش احتمالا روی قبلی را سفید خواهد کرد.
همهگیری های مختلفی را هم از سر گذرانده ایم.
چیزی که به نظرم میآید این است که در این بحران ها، شاید موقعیت نهادهای اجتماعی، نقش اساسی در پشت سر گذاشتن این دوران ها دارد. به نوعی روابط نهاد اجتماعی و کنش آن ها با یکدیگر؛ اعم از خانواده، فرهنگ، خرده فرهنگ ها و ساخت اجتماعی.
کارل پولانی، در کتاب تغییر بزرگ، آورده است که بحران های اقتصادی سرمایه داری، ناشی از این جدایی روابط اقتصادی از روابط اجتماعی است.
سوالم این روز ها این است که میزان تاب آوری در برابر بحران های اقتصادی، تا چه میزان ارتباطی به ساختارهای اجتماعی دارد؟
درجه مقاومت اجتماع را در مقابل بحران های اقتصادی چطور افزایش دهیم؟
اهمیت سوال در این جا است که در ذهن سیاستگذار خط مشی خاصی در باب عملکرد اقتصاد و جامعه وجود دارد یا نه.
و یک بحث دیگر هم این روز ها که بحث دخالت دولت در اقتصاد داغ است، یاد بحث جنبش مضاعف پولانی افتادم که گفته بود دو جنبش بازاری کردن جامعه و مقابله با بازاری کردن جامعه شکل گرفته است.
احتمالا در این روزها شاهد یک جنبش مضاعف دیگری خواهیم بود:
جنبش مداخله حداکثری دولت در همه شئون و مقابله با آن.
سلام. به طور کلی کرونا باعث تقویت نهاد دولت (به طور کلی و در همه کشورها) و اهمیت آن شده و البته اهمیت استقلال و وابستگی کمتر کشورها بیشتر نمایان شده است.
سلام ممنون از این که نظر گذاشتید.
احتمالا بلی چنین خواهد شد. اما مقاومت هایی هم شکل خواهد گرفت.