قصد داشتم تا از اثرات بسته های سیاستی و مسائل جدی تری بنویسم. فرصت نشد تا متنی منسجم و شفاف بنویسم. این متن برای به روزرسانی و صرفا دست به کیبورد شدن نویسنده است:
عصر کتابی به چشمم خورد و نگاهی به مطالب داخلش انداختم.
«داستان یک شرکت ساعت سازی» از استن فاله که به مناسبت یکصد و پنجاه سالگی تاسیس شرکت تیسوت نوشته شده است. در واقع یک کتاب جیبی هدیه برای خریداران ساعت تیسوت که متن تاریخی و روانی دارد.
بنا به گفته های فرانسوا تیبو، حوالی 1990 کلمه ای که برای توصیف تیسوت به کار میرفت، «سنتی» بود.
پس از آن تلاش کردهاند تا به علامت + (صلیب سفید رنگی که بخشی از پرچم سوییس است و بخشی از آرم شرکت هم میباشد) معنای واقعی دهند. محیطی ایجاد کردهاند که محرک و مشوق پویایی است.
معتقد است حتی اگر مفهومی که از کلمه «سنت» استنباط میشود مثبت باشد، باید به فکر مشتریان هم بود که قصد برقرار ارتباط با رنگ ها و سبک زندگی معاصر دارند.
در شرکت تیسوت گویی، توجه به جزییات تزلزل ناپذیر است.
از نظر او، «ابتکار» تداعی کننده ارزش های سنتی است. نوع توصیف زیبا نیست؟ در ذهن ما سنت با چه کلماتی همسایه است؟ در کدام قلمرو است؟ اما از نظر این فرد ابتکار برایش تداعی سنتها است و هماهنگی بین احترام به گذشته و ابتکار خلاقانه از اهمیت اساسی برخوردار است.
تیوست یک کتاب هم در سال 1953 به مناسبت صد ساله شدن منتشر کرده است به نام :
سوییس؛ سرزمین دقت میکروسکوپی
گهگاه برای تمرین، سعی میکنم افراد، موقعیتها و کشورها را با یک جمله توصیف کنم. شاید برای به دست آوردن یک شهود کلی خوب باشد. این شهود هم به تصویرسازی ذهن مان کمک کند.
با دیدن عدد 150 سال به این فکر هم افتادم که چه شد ما را که شرکت ها و کارخانجات مان چنین اعدادی برایشان رویا شد؟ «آزمایش، ارج، پارس و الی ماشاالله…»