چند روزی است که به سبب تلاطم دوباره بازارها، تب پیشبینی و سیگنالدهی بالا گرفته است.
چون به پیشبینی، پیشگویی و طالعبینی حساسم و هروقت کسی از فرصت های پرسود و بدون ریسک برایم بگوید کیف پولم را محکم گرفته و فرار میکنم، مناسب دیدم تا جمله زیر را به اشتراک بگذارم:

«اقتصاددان کسی است که فردا میفهمد چرا آنچه دیروز پیشبینی کرده بود، امروز اتفاق نیفتاده است.»
در کل اگر بخواهم توضیح کوتاهی در این زمینه بدهم، در مورد مکانیزم ها چنین نیست.
یعنی علم اقتصاد و اقتصاددان ها تا حد زیادی قادرند به پیش بینی آینده مکانیزم های کلی اقتصاد.
یعنی چه؟
خب فرض کنید شما کشوری صادرکننده مواد نفتی هستید با ارزی تک نرخی از نوعی دستوری.
هر دلار 1000 تومان است و قیمت نفت هم بشکه ای 120 دلار.
دولت پول نفت را پس از کسر سهم بخش های مختلف، به بانک مرکزی میدهد و میگوید ریال بده.
حساب های بانکی دولت هم پر میشود و دولت هم قیمت گذار نرخ ارز است. خب بیشترین ارز را دارد و تحریمی هم در کار نیست.
بازرگانان و افراد مختلف به بانک مرکزی رجوع میکنند و تقاضای دلار 1000 تومانی برای وارد کردن اجناس خارجی میکنند.
تولید کننده ایرانی هم با تورم 20 درصد در سال روبروست و هزینه هایش رو به افزایش است.
چه کسی از بازار خارج میشود؟ تولید کننده داخلی.
رفته رفته شما قدرت رقابت خود را در بازار جهانی به دلایل قیمتی و غیر قیمتی از دست میدهید.
خب این مکانیزم اثر پول نفتی در یک کشور تک محصولی با فروض خاص خودش بود. چنین شرایطی برای کشور ما و بقیه کشور ها هم پیش آمده است و اگر اقتصاددانی شرافت کاری خودش را حفظ کند، مطمئنا چنین شرایطی را گوشزد کرده است.
خب اما مثلا راجع به شکل گیری قیمت ها در بورس ایران؟
خب چنین چیزی عملا با توجه به ابزار ها و روش شناسی اقتصادی تا اینجا چندان ممکن نیست.
مدیریت ریسک را داریم اما پیشبینی را فقط خدا میداند.
اگر این مطلب را دوست داشتید، میتوانید نوشته های زیر را هم بخوانید:
سلام
در مورد مثال کشوری با ارز تک نرخی، فکر کنم اشتباهی در نوشتن رخ داده و منظورت کشوری با ارز نرخ دستوری (غیر واقعی و محتملاً ارزان تر از نرخ واقی) باشه، مگر نه اگر نرخ ارز توسط بازار عرضه و تقاضا تعیین بشه بسته به اینکه تولید کننده ی داخلی مزیت نسبی داشته باشه یا نه، می مونه یا حذف میشه (بگذریم از اینکه حالت حذف هم یه حالت اکستریم هست و در حالت عادی احتمالاً بمونه و نسخه ی با کیفیت و قیمت کم تر یا نسخه ی سفارشی یا بومی رو تولید کنه)
محمود عزیز احتمالا حذف های من برای ساده کردن موضوع به چنین مسالهای منجر شده است.
متوجه صحبتت هستم و با اضافه کردن کلمه دستوری متن را دقیق ترمیکنم.
چون پس زمینه ذهنی ام معطوف به کشور خودمان بود، ارز تک نرخی به ذات خود همان دستوری بودن، غیر واقعی و ارزان تر بودن را دارد.
اشاره ام به ثابت 1000 تومانی بودن هم به همین دلیل بود.
حرفت راجع به اثرات بعدی اش هم کاملا درست است.
ممنون از دقت نظرت.
بهنام عزیز ملانقطی بودن من رو ببخشا، کمی دقیق ترتر کن :))، آخه ارز تک نرخی همون چیزی هست که توسط بازار تعیین میشه و یه دونه است و اتفاقاً این قیمت گذاری دستوری هست که باعث به وجود آمدن چندین نرخ میشه از ارز جهانگیری (پاندمی!) تا ارز نیمایی و آزاد. (البته بعضی سایت ها میگن 13 جور ارز داریم :))
محمود عزیز.
ارجاع میدهم به کتاب مالیه بین المل سالواتوره، صفحه 346.
چیزی به نام نرخ ارز ثابت داریم که توسط بازار تعیین نشه. منظور از چنین نرخ ارزی نزدیک به همون مفهوم تک نرخی دستوری ماست. یا بهش میگن نظام قیمتی لنگر.
حالا بحث جالب تر این است که ما حتی نوعی «سیستم نرخ ارز شناور آزاد» هم داریم. یعنی قیمت بدون کمترین دخالت در روند بلندمدت. یا مثلا نرخ ارز شناور مدیریت شده هم برای خودش بحثی است. میخواهم بگویم اگر قرار باشد نوشته وبلاگ را ببریم به سمت مقاله در حوزه پولی و مالی، کلمات دقیق تر بسیار ازین بحث ها فراتر است.
یعنی ما در متن اصلی مالیه بین الملل دو نوع نرخ ارز انعطاف پذیر و نرخ ارز را ثابت داریم. این طور نیست که هر تک نرخی همونیه که توسط بازار تعیین میشه. عملا دولت میتونه دخالت های غیر قیمتی داشته باشه.
راجع به علیت جمله ات هم من جایی ندیدم که چنین چیزی اثبات شده باشه. چون اینقدر دقیق شدی خواستم بگم که ادعای علیت هم چیز سنگینیه.
حالا این که در فضای اقتصادی ما این بحث ها مطرح میشود دلیل نمیشود که چنین حرفی درست باشد.
چنین چیزی حتی در متن کتاب ها هم نیست. حالا با بحث های ژورنالیستی کاری ندارم.
ممنون از توضیحات ات، خوندم اشون، در موردش صحبت می کنیم.
[…] گُزینگویه | اقتصاددان کیست؟ […]