چرا چند وقتی نبودم؟
مدت زمانی مدیدی است که اینجا را بهروز نکردهام. در گوشه و کنار به قدری وبلاگ ضعیف با حرفهای بیسر و ته میبینم که دلم راضی نمیشود این صف عرضه ترهات را بیشتر شلوغ کنم. شاید تعداد وبلاگهای خوبی که ارزش وقت گذاشتن دارند به تعداد انگشتان دست هم نرسد. بعد هزینه فرصت (opportunity cost) هر حرف بی مایهای که میخوانیم هم بالاست. میشد همان زمان را برای خواندن یکی از شاهکار های جهان صرف کرد.
خب دیدن چنین فضایی در من این حس را ایجاد میکند که الان تو باید یک کار متفاوت بکنی، شاهکاری خلق کنی و ازین جور حرفها. نتیجه میشود متروکه شدن وبلاگ برای چند ماه.
روضه خوانی در باب اهمالکاری
امروز نشستم تا به این اهمالکاری جهت ساختن مخلوقی بیعیب خاتمه دهم.

اگر بهترین کارهای ما آنهایی باشند که انجامشان ندادهایم، پس بهترین نوشتهها هم آنهایی هستند که در ذهن ما تبدیل به نوشتهای دلربا شدهاند و به اسارت قلم و کاغذ و وبلاگ درنیامدهاند. ترجمان در فصلنامه شماره 7، پروندهای را به اهمالکاری اختصاص داده بود. کاستیکا براداتان شواهدی ارائه میدهد که اندیشیدن به مرحله پیش از تولد، در سنتهای شرقی بسیار رایجتر از فکر غربی بوده است.
اهمالکاری یعنی سوگواری برای تزلزل مخلوقتان پیش از آنکه آن را به دنیا آورده باشید.
کاستیکا براداتان
خب قضیه برمیگردد به حدود دو قرن پس از میلاد مسیح در روم. تفکری عرفانی به نام گنوستیسیم کم کم در حال یافتن پیروانی است. کل حرف این عرفان میشود این جمله: املای نانوشته غلط ندارد و میگویند این خوب است که بیغلط باشیم و ننویسیم نه اینکه ما باید بنویسیم و اگر ایرادی بود هم مشکلی نیست. به نظر این دوستان، هرچه پا به دایره زمان بگذارد، ناگزیر مشمول کهنگی و فساد و نابودی است.
با نقل داستانی از یک معمار شیرازی نوشته خود را شروع میکند. گویا معماری به طرحی خارق العاده در انداخته بود. از شاه و وکیل و وزیر تا زورگیرانی کمتر موجه، به دنبال دست یافتن به این طرح بودند. اما معمار در ترس از این بود که این بنا با خلق شدن پا به افول بگذارد. چند روزی خود را در اتاقش حبس کرد و آخر سر طرح هایش را سوزاند تا در ذهن خودش، آن غار امن، در امان بمانند.
عدم نشانه کمال است و به وجود آمدن شکلی از خوار شدن است.
قسمتی از متن
صرفا خواستم بگویم که معمار شیرازی نباشیم. حالا هر چیزی با خلق شدن، نقایصی خواهد داشت. چارهای نیست و میتوانیم جلو بروید.
در ذهن خودم ارتباطی بین اهمالکاری و کمال طلبی میبینم. برای مطالعه بیشتر در مورد کمال طلبی به فایل های صوتی دکتر آذرخش مکری مراجعه کنید. واقعا به نحوه روایت و سواد علمی و میزان کتابهایی که میخواند حسودی میکنم. (لینک)
هر چه به دنبال این مطلب در سایت ترجمان گشتم، نبود. لینک مطلب در نیویورک تایمز را اینجا میتوانید پیدا کنید.
شعر پس از روضه
چون حرف از دوباره شروع به نوشتن در وبلاگ بود، قسمتی از کتاب گزیده اشعار فرانسوی به نام «آوای هستی» از آندره شِدید را اینجا میگذارم.:

نوشتهی عمیقی بود. فکر میکنم اهمالکاری و کمالطلبی دغدغهی ذهنی همهی ماست و نوشتن دربارهش خیلی میتونه بهمون کمک کنه.
ممنون ابوالفضل.
آره باید بیشتر نوشت در موردش.