گاها میشنویم که اگر خودروسازانِ داخلی، کیفیت ساخت خودرو های خود را بالا ببرند تعداد تلفات جادهای کشورمان کم میشود. اگر دقیقا لفظِ تعداد تلفات را استفاده کنیم صحیح است اما اگر منظورمان تعداد حوادث و سوانح جاده ای باشد احتمالا باید اندکی درنگ کرد. تجربه ایالات متحده آمریکا بین سال های 1983 تا 1997 میلادی خلاف این را نشان میدهد، که اثر پلتزمن نامیده میشود.

انسان به انگیزه هایش واکنش نشان میدهد. جمله ای ساده اما کلیدی.
به این ترتیب که با اجباری شدنِ کمربند ایمنی و سیستم های امنیتی خودرو، راننده احساس امنیت میکند و احتمالا رانندگی پرخطری نسبت به قبل از خود به نمایش میگذارد. درضمن با افزایشِ احتمال رانندگی پرخطر، افراد پیاده و دوچرخه سوارهایی که قانونِ کمربنداجباری از آن ها حمایت نمیکند، بیشتر در معرض سوانح و آسیب قرار خواهند گرفت. یک پیشرفت در تکنولوژی همزمان با تحت تاثیر قرار دادنِ «سرعت» و «دقت» به حفظِ جان عده ای و مرگ تعدادی دیگر منجر میشود. سهل انگاری سیاست گذار، سخت ترین تاوان هارا خواهد داشت.
البته تحقیقات نشان دادهاند که با گذشت زمان اثر پلتزمن ناپدید میشود.
موضوع عواقب ناخواسته یا unintended consequences یکی از جذابترین مباحثیه که در اقتصاد باهاش آشنا شدم، یکی دیگه از جاهایی که این موضوع خودش رو نشون میده در اینه که آدمها از چیزهایی که بیمه شدهاند کمتر مراقبت میکنند.
یک نمونه جالبتر هم اثر کبراست که البته بیشتر به ضعف در سیاستگزاری و طراحی ساز و کار بر میگرده.
https://en.wikipedia.org/wiki/Cobra_effect
پ.ن شروع دوباره وبلاگ هم مبارکه! با قدرت ادامه بده. 🙂
سلام احمد عزیز،
آره دقیقا این مسائل یکی از جالبترین مسائل در زمینه سیاست گذاری اقتصادی هست و به نظرم مهم ترین بخشِ نادانسته ها.
خب به هرحال در طول تاریخ هیچ کس نیومده یک کاری انجام بده و به ضرر خودش یا مجموعه اش باشه.
اما این که چه طور معرفت و شناخت پیدا کنیم یا اینکه چه کنیم تا ازین نوع نتایج در امان باشیم، واقعا جای کار کردن زیادی میخواد.