
منبع عکس (+)
با دوستی اقتصادخوانده در حال صحبت بودیم، از معجزات دولت ها در عصر کرونا میگفت.
اینکه دولت کویت برای همه مردم ناهارِ مجانی دلخواه تهیه میکند و برایشان به منزل میفرستد تا مبادا قرنطینه را بشکنند.
حالا فارغ از واقعی یا خیالی بودن چنین داستانی، به نظرم آمد که مطلبی در مورد انتخاب های ما در این اوضاع و روزگار بنویسم.
منبع مشخصی برای اینکه «ناهار مجانی نداریم» از کجا پا به عرصه وجود گذاشته است، پیدا نکردم.
انگار در قرن نوزدهم، کافه-رستوران های آمریکایی غذای رایگان سرو میکردند. اما غذا کمی شورتر از حالت عادی بود و افراد وادار میشدند، نوشیدنی هایی بیشتر و گران تر بخرند. پس ضرری متوجه رستوراندار نمیشد و ازین طریق پول خوبی به جیب میزد.
بعد ها در سال 1938، روزنامه «ال پاسو هرالد» مقاله ای چاپ کرد با چنین عنوانی:
«اقتصاد در 8 کلمه»

داستان گویی ازین قرار بوده که روزی روزگاری، پادشاهی خردمند در سرزمینی وسیع به حکمرانی مشغول بوده است.
طاعون که از مناطق فقیرنشین شروع به قلع و قمع شهروندان میکرد، در حال عرض اندام بود.
راهکار های بسیاری برای مبارزه با فقر و طاعون به او پیشنهاد میشد.
پادشاه قصه، یک متن ساده و کوتاه برای این حادثه از اقتصاددانان خواست.
این اقتصاددانان هم یک سال کار کردند و بعد 87 جلد کتابِ 600 صفحه ای آماده کردند. پادشاه خشمگین شد و دستور داد تا سر همه این افراد را از تن شان جدا کنند.
وقتی نوبت آخرین اقتصاددان رسید، از پادشاه فرصت خواست تا در چند کلمه اقتصاد را برایش توضیح دهد.
او هم با خشمِ ناشی از این صبرِ بی نتیجه یکساله، رخصت داد.
صدایش را صاف کرد و گفت:
چیزی به نام ناهار مجانی وجودِ خارجی ندارد.

هیچ چیز را به رایگان نمیتوانیم به دست بیاوریم.(+)
گریگوری منکیو در کتاب «مبانی علم اقتصاد»، در اولین اصل اشاره میکند که مردم همیشه در حال مبادله هستند.
اصل 1: همه مردم درگیر مبادله هستند
از بده بستان کلاسیک «کره و اسلحه» نام میبرد.

اگر کشوری هزینه بیشتری صرف تولید سلاح به منظور جلوگیری از تعرض دشمنان خارجی کند، درآمد کمتری برای خرید کالاهای مصرفی و افزایش سطح زندگی خانوارها (کره) خواهد داشت. (احتمالا این سوال پیش میآید که پس ایالات متحده چه میکند؟)
یا در عصر حاضر یک مبادله بسیار مهم، مبادله بین محیط زیست سالم و سطح درآمد است. اگر قوانینی وضع شود که بنگاه ها را ملزم به کاهش آلودگی کند، باعث افزایش هزینه تولید کالاها و خدمات میشوند.
با افزایش هزینه بنگاه ها، درآمد آن ها کاهش می یابد، سطح دستمزد های پرداختی به کارگران کمتر میشود و قیمت ها نیزافزایش می یابند. یا ترکیبی ازین حالت ها پیش میآید.
یعنی همان بحثی که قبلا هم اشاره کرده بودیم و شاید تا ابدالدهر هم باید اشاره شود:
اقتصاد، علم انتخاب
اما حالا انتخاب پیچیده تر شده است.
طاعون اگر مرضی بود که در گهواره ی فقر پا میگرفت، الان کرونا در کشتنِ فقیر و پراکندن غبار فقر در نوع خود منحصر به فرد است.
انتخاب این روز ها شاید سخت ترین در طول تکامل گونه بشر بوده است.
معمولا در اقتصاد، انتخاب بین دو گزینهای بود، که این حجم از اهمیت را نداشت. همان کره و اسلحه معروف. اما الان صحبت از سلامتی است و آن طرف نانِ شب.
نمیدانم تا الان در تاریخ چند بار بین رشد اقتصادی و سلامت مجبور به انتخاب شدهایم اما هرچه که بوده، در اقتصاد به هم تنیده این روزها، اثر تعطیلی بلند مدت، خود کمتر از مرگ بر اثر ویروس نخواهد بود.
پانوشت:
اگر این مطلب را دوست داشتید، میتوانید به مطالب زیر هم سر بزنید:
استفاده کردم تشکر
خوشحالم که خوب بوده 🙂
[…] اقتصاد در چند کلمه […]
[…] اقتصاد در چند کلمه […]