ترم یک کارشناسی ارشد، استاد تمامی سادهدل داشتیم. صداقت و روراستیاش نکته مثبتی بود. قمپوز در نمیکرد و به روانی آب زلال بود.
یک TA روی اعصاب با کتی مزخرف و جدی نما داشتیم که چنان حرف میزد انگار همین الان جلساتش با فدرال رزرو را نیمه تمام گذاشته است. به قول طالب خیلی دلم میخواست یک تکه یخ از پشت یقهاش بیندازم تو.
استاد مذکور بزرگوار با وجود این که در سنین به نسبت پایینتری «استاد تمام» شده بود هر بار که درس به پیچی حساس میرسید میگفت:
من خودم هم این هارا در سطح تئوری بلدم. عملی مثالی نمیدانم.
و واقعا با نگاهی مظلومانه به ما نگاه میکرد. هر بار میخواستم یک نامه ناشناس به او بنویسم که مرد مومن، چندین و چند کتاب مربوط و نامربوط نوشتهای، واقعا چقدر سخت است که بنشینی و اندکی با کاربرد های این نظریات آشنا شوی؟
اصل حرف:
این روز ها که فرصتی پیش آمده است تا مفاهیم پایهای اقتصاد خرد را مرور کنم، از حجم فروض سادهکننده و انتزاعیاش بسیار در تعجبم.
نظریه «رفتار مصرف کننده» چنان بر اصول و پایه های عجیب و غریب اما تمیزی شکل گرفته است که واقعا سرسری خواندن و همینجور اقتصادخوان تحویل دادن به مانند تربیت یک لشکر مسلح است که به او گفته شود هرچیزی حرکت کرد هدف قرار بدهد.
نکته کلیدی این جا است که افراد زیادی در دانشگاه همین جزوه و کتاب را میخوانند و بعد در هر گوشه و کناری شروع به طنازی و خوش زبانی در باب اقتصاد میکنند.
یاد جملات ها-جون چانگ افتادم :
هدف مطالعه اقتصاد، پیدا کردن مجموعهای از جوابهای آماده برای مشکلاتمان نیست. بلکه یادگیری این است که چطور در برابر اقتصاددانان فریب نخوریم.
ها-جون چانگ
اصلاحیه 30 فروردین 99: جملات بالا را منتسب به Joan Robinson در اینجا دیدم.
او همچنین گفته بود به اقتصاددانان اعتماد نکنید، اما به نظرم در این ملک و روزگار که هنوز حداقلی از دیدی اقتصادی هم حکم نِمیراند، جمله نامتناسبی است.
اما من نسخه خودم را دارم:
به اقتصاددانی که فقط اقتصاد بلد است، به هیچ وجه اعتماد نکنید.
سلام. مرسی بهنام عزیز. لذت میبرم
ممنونم آنار عزیز.
مراقب خودت باش در این روزها.
بهنام جان نسخه ات رو دوست دارم، ولی من با الهام از قول اون بزرگوار میگم بهتره کلا به اقتصاددان ها اعتماد نکنیم، همون کسایی که داشتن دو کلیه و دو ریه رو غیربهینه می دونن ؛)
شاید چون خودم اقتصاد خوندم یک سوءگیری ذهنی دارم که خودم رو فدا نکنم اون وسط:)
روش خودم که بین اقتصادخونده ها نشست و برخاستی داشته ام، اینه که اگر فردی تاپ استودنت اقتصاد باشه میزان اعتمادم به بصیرت و خرد ش خیلی میاد پایین.
در کل اما چی بگم که روسیاهم از دفاع ازین فرقه:))
این ویروس هم تمام نمیشود گویا که برگردیم به دورهمی های اقتصادی.
مراقب خودت باش محمود عزیز
قشنگ نوشته شده بود
ممنون
ممنون دوست عزیز.
دلتنگتیم.
سلام آقا بهنام.
خوشحالم که حالتون خوبه و وبلاگ سرپاست.
راستش اینوریدر (فیدخوانی که استفاده میکنم) به هم ریخته بود فکر میکردم دیگه پست نمیذارید.
«به اقتصاددانی که فقط اقتصاد بلد است، به هیچ وجه اعتماد نکنید.» این حرفتون برای من خیلی جالب بود.
کنجکاو شدم بدونم از نظر شما اقتصاد چه علوم یا مهارتهای مکملی داره.
خودم اینها رو حدس میزنم: ریاضی، آمار، تاریخ، سیاست، حقوق، جامعه شناسی.
یه آقایی هست به اسم عابد توانچه. چپ هستن. اما افراطی و اهل ادا و اصول نیستن و به شدت منطقی و باسوادن.
https://zil.ink/tavancheh
ایشونم همیشه میگن فهم اقتصاد کافی نیست. باید اقتصادسیاسی بلد باشی. اما این فقط تئوری های اقتصاد و سیاست نیست. تاریخ هست، جغرافیا هست، حقوق هست، و …
همین آقای توانچه یه کتاب معرفی کرده بودن به اسم «حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد» که فکر کنم خوندین. به نظرم کتاب جالبی بود (مخصوصا برای کسایی مثل من که فقط املای اقتصاد رو بلدن و نه بیشتر). نویسنده مثالهای خوبی میزد و از روایتهای جذابی استفاده میکرد.
راستی. اقتصاد خرد دکتر سرزعیم عالی بود. ممنونم بابت معرفی. اقتصاد کلان ایشون هم توی قفسه نشسته (به در نگاه میکنه و آه میکشه). ایشالا به زودی میخونمش. البته خوندن الکی نه و سعی میکنم این کتاب رو بادقت مضاعف بخونم.
نوید عزیز سلام
در مورد مکمل بودن باید بگم که اون نکاتی که گفتی صحیح هست اما تازگی ها دارم اقتصاد رو نه به عنوان علوم انسانی، که به اون صورتی که فیزیک، زیست و شیمی هست نگاه میکنم.
یعنی وقتی طبیعت دائما در حال استفاده از منابع خودش هست پس صرفا انسان باهاش سر و کار نداره و احتمالا با نگاه سیستم های پیچیده و علم پیچیدگی بتونیم به نتایج بهتری برسیم.
به نظرم تمرکز اصلی رو بذاری سمت سیستم های پیچیده میتونی جهان رو با عینک بهتری ببینی .
سلام مجدد.
پس فکر کنم منظورتون اینه که به تفکر سیستمی و درک پیچیدگی (سیستمهای پیچیده) نیاز داریم.
من هنوز دوره تفکر سیستمی متمم و کتاب پیچیدگی استاد شعبانعلی رو هم نخوندم. فکر کنم همونها نقطه شروع خوبی باشن.
خیلی خیلی ممنونم. توصیه و سرنخهاتون برای من راهگشاست. 🙂
آره حدودا. همین دو تا بسیار خوب هستند برای شروع.
یک صفحه ای در ویرگول یا جاهای دیگه باز کن از خونده ها و نوشته هات و خودت مطلب بذار.
ارادت
ممنونم. میذارمشون توی فهرست اولویتها.
همین الان هم یه چیزی فراتر از صفحه ویرگول دارم. 🙂
اما راستش رو بخواید تا زمانی که چیز خاصی برای ارائه ندارم، در حالت عادی پیش شما جسارت نمیکردم لینک بذارم. اما حس میکنم الان وقتش باشه.
navidsh.ir = کلبه حقیرانه من، عاری از محتوای جذاب یا مفید (yet). 🙂
و چشم. سعی میکنم وقتی با این دو موضوع آشنا شدم، درباره شون هرچی یاد گرفتم رو بنویسم.
همیشه مشتاق بازخورد و نظرات شما هستم.
حالا که حرفش شد، برای کتاب «حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد» یه پست معرفیِ جمع و جور، آماده کردم. اگه کتابو نخوندین شاید به خوندن ترغیب تون کنه.
http://www.navidsh.ir/talking-to-my-daughter-about-economy/