نوشته‌های بهنام فلاح

من، زندگی و اقتصاد

اقتصاددان از نظر «جان مینارد کینز»

1 دیدگاه

معمولا گفته می‌شود که دوران های سخت، انسان هایی توانمند را به عرصه تاریخ تحمیل می‌کنند.

قرن بیستم آبستن حوادث گوناگون و مختلفی بود. از اختراع هواپیما توسط برادران رایت، انقلاب بلشویکی اکتبر و جنگ های جهانی تا قدم گذاشتن انسان بر ماه و فروپاشی شوروی.

جان مینارد کینز در سال1883 به دنیا آمد. سه حادثه مهمِ استقرار صلح پس از جنگ جهانی اول و رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم سرچشمه تفکراتی در او شدند که جهان بینی علم اقتصاد را زیر و رو کرد. درست است که در سال 1946 درگذشت اما کارها و آثارش نقیضی شد بر جمله خودش «همه ما در بلند مدت مرده ایم».

جان مینارد کینز

آثار و عقایدش به نقطه عطفی برای پژوهشگران اقتصاد تبدیل شد و هنوز عده ای برای نامگذاری مکتب خود از او نام او وام می‌گیرند و حتی شاید عده ای برای مطرح کردن خودشان با او مخالفت می‌کنند.

بزرگی کارها و تفکرات او را نمی‌توان در یک پست بیان کرد. امروز خواستم ویژگی های یک اقتصاددان را از کسی که نه تنها یک دانشمند، بلکه معامله گری باهوش و ریاضیدانی خبره بود را اینجا بنویسم.

به نظر نمی‌رسد که مطالعه و یادگیری اقتصاد نیاز به توانایی ذهنی و هوش بالا داشته باشد. آیا اقتصاد در مقایسه با سایر شاخه های فلسفه و علوم محض بسیار ساده تر نیست؟ موضوعی ساده که نیاز به مهارت زیادی ندارد. شاید یک استاد اقتصاد نیاز به ترکیبی از دانایی های کمیاب داشته باشد. او باید تا حدی ریاضیدان، مورخ، فیلسوف و یا سیاستمدار باشد. او باید نمادها را بفهمد و با کلمات صحبت کند. او باید اصطلاحات خاص را به زبان عامیانه به کار برد و در هر تفکری باید هم انتزاعی و هم عملگرا باشد. او باید در پرتو تجربیات گذشته به مطالعه جهان امروز به منظور اهداف خاص بپردازد. او باید تمام ویژگی های انسان را در نظر بگیرد. در یک زمان باید دارای هدفی خاص و در عین حال بدون گرایش خاص باشند. باید مانند یک هنرمند غیرقابل نفوذ و گوشه گیر باشد و در عین حال مانند یک سیاستمدار در دنیای زمینی زندگی کند.

اقتصاددان کیست؟ جان مینازد کینز پاسخ می‌دهد



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *